مقدمهای بر انگیزه در یادگیری
حرکت، خواست، فعالیت، توجه، تمرکز، تلاش، یادگیری، موفقیت و بسیاری از خروجیهای دیگر تا حدود زیادی حاصل میزان انگیزه انسان است. دنیل پینک در کتاب انگیزه بیان میکند که در طول تاریخ بشر موارد مختلفی باعث فعالیت انسان شده است. در دوران انسانهای اولیه، زنده ماندن دلیلی برای حرکت، شکار، و رفع نیازهای اولیه بشری بوده است. در دوران صنعت، کسب درآمد و محرکهای بیرونی موجب حرکت انسان بودند. اما با رشد بیشتر بشر و تکیه او بر تواناییهای فردی، قدرت تحلیل، مهارتهای شناختی و غیرشناختی، و یا مهارتهایی که امروزه از آنها با عنوان مهارتهای قرن ۲۱ یاد میشود، محرکهای بیرونی دیگر کمتر جوابگو هستند. بشر امروز بیش از هر چیز نیاز به محرکهای درونی دارد، چه در آموزش و چه در محیط کار. پرورش انگیزهی درونی، خصوصا در آموزش و به طور ویژه در مقاطع آموزشی پایینتر، بسیار دشوار است. اما با توجه به چند نکته، معلمین عزیز میتوانند در جهت ایجاد، حفظ، و ارتقاء انگیزهی دانشآموزان تلاش کنند. این نکات را در قالب یک نظریه و یک الگو به شکل اجمالی بیان میکنم:
نظریهی خود تعیین کنندگی (Self Determination Theory)
این نظریه بیان میکند که انسان برای اینکه احساس سلامت، رضایت و خوشبختی داشته باشد، به سه مورد اساسی نیازمند است: نیاز به در دست داشتن کنترل موارد مختلف زندگی خود، نیاز به توانمندی در یک یا چند زمینهی مختلف، و نیاز به داشتن روابط سالم با افراد و گروههایی خاص. معلمین عزیز باید این سؤال را از خود بپرسند که در طراحی کلاس درس تا چه حد به این موارد توجه میکنند. تا چه حد در کلاس خود به دانشآموزان قدرت انتخاب برای یادگیری، انجام تکالیف، تعیین قوانین و موارد دیگر را میدهند؟ تا چه حد به دانشآموزان بر اساس سطح تواناییشان، فرصتهایی برای تجربه کردن موفقیتهای کوچک میدهند؟ تا چه حد سعی در شفاف کردن قوانین و مواد درسی دارند، تا دانشآموز اعتماد به نفس پیدا کرده و در اثر آن اعتماد به نفس تلاش بیشتری از خود نشان دهد و در اثر آن تلاش بتواند حس توانمندی خود را بالا و بالاتر ببرد؟ تا چه حد فعالیتهای جمعی، حس تعلق به یک تیم، کلاس، مدرسه، شهر و کشور در دانشآموزان ایجاد و تقویت میشود تا از این راه دانشآموزان بتوانند از حس فوقالعادهی با هم بودن بیشتر لذت ببرند و این حس به آنها کمک کند تا با شوق، هر روز در مدرسه و کلاس درس حاضر شوند؟
الگوی طراحی آموزشی کلر
الگوی طراحی آموزشی کلر معروف به ARCS از چهار مؤلفه تشکیل شده است:
توجه (Attention)
مؤلفهی اول، توجه (Attention) است که بیانکنندهی اهمیت جلب توجه دانشآموزان در ابتدا و حین تدریس است. پرسش یک سؤال جالب، تغییر آهنگ گفتار، استفاده از معما، شوخ طبعی، نکتهای غافلگیر کننده، نشان دادن محصول پایانی که دانشآموزان میتوانند آن را تولید کنند، مثالهای ساده از روشهای جلب توجه دانشآموزان است.
ارتباط (Relevance)
مؤلفهی دوم، ارتباط (Relevance) است که بیانگر سطح ربط داشتن مواد درسی با دانشآموزان است. هنر معلم ربط دادن درس با زندگی روزمرهی دانشآموزان است. بیان مثالهای عینی، دعوت از افراد موفق که در حرفه خود از مواد درسی که دانشآموزان در حال یادگیری آنها هستند استفاده میکنند، مثالهایی از ایجاد ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی هستند.
اعتماد به نفس (Confidence)
مؤلفهی سوم اعتماد به نفس (Confidence) است که بیان میکند دانشآموزان در مورد توانایی خود در یادگیری مواد درسی نیاز به حس اعتماد به نفس دارند. اگر مواد درسی سخت و یا گنگ باشند، این اعتماد به نفس در آنها آسیب میبیند. برای شفافیت مواد درسی معلمین میتوانند از بیان شفاف و اصولی اهداف استفاده کنند. اهدافی که بیانگر این هستند که دانش آموزان در پایان کلاس، توانا به انجام چه کارهایی خواهند شد.
رضایتمندی (Satisfaction)
و در نهایت، مؤلفهی چهارم حس رضایتمندی (Satisfaction) است که اشاره به نیاز دانشآموزان در تجربه کردن این حس دارد. برخی دانشآموزان پس از انجام تکالیف یا ارائهی پاسخ صحیح به یک پرسش، این حس را تجربه میکنند. اما برخی دیگر و یا بیشتر دانشآموزان برای تجربهی این حس، نیاز به دریافت بازخورد از سمت معلم یا همسالان خود دارند.
سخن پایانی
موارد گفته شده برای ما این پیام را دارند: انگیزه یک موضوع سیستمی است. یعنی چندین مؤلفه با هم دست به دست میدهند تا انگیزهی یادگیری در دانشآموز ایجاد و حفظ شده یا از بین برود. اگر توجه کنید در موارد بالا تقریبا خبری از محرکهای بیرونی (مانند جایزه) نیست. این موارد سعی دارند تا انگیزهی درونی دانشآموزان را بالا ببرند. برای ما از تجربهی خود در مورد ایجاد انگیزه در دانشآموزانتان بنویسید.
خبر خوش: چنانچه تمایل دارید درباره راههای ایجاد انگیزه در یادگیری بیشتر بدانید، میتوانید در دوره مهارت افزایی معلمان گروه تدریس یاران شرکت نمایید.