ترجمه فیلم مصاحبه با پروفسور چارلز رایگلوث با موضوع «تحول انگارهای به آموزش یادگیرنده محور»
در نشستی که در آبانماه سال ۱۴۰۰ با مدیریت آقای دکتر سیداحمد رحیمی برگزار شد، پروفسور چارلز رایگلوث به بیان جدیدترین یافتههای خود در زمینه رویکرد یادگیرنده محور پرداخته و سپس به سوالات مخاطبین به تفصیل پاسخ دادند.
متن زیر حاوی ترجمهی این مصاحبه است. با توجه به نکات ارزنده و مهم مطرح شده، امید است که مطالعهی این متن برای اساتید، پژوهشگران و کلیهی علاقهمندان و فعالین حوزهی آموزش مفید و مؤثر واقع شود.
ترجمه شده توسط: خانم فاطمه جنیدی جعفری (دانشجوی دکتری تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی تهران)
دکتر داریوش نوروزی:
دقیقه ۲:۴۰- عصر همگی به خیر! به این وبینار خوش آمدید! من داریوش نوروزی هستم، رئیس انجمن فناوری آموزشی ایران. بسیار خرسندم که مهمان ویژه مان پروفسور چارلز رایگلوث از دانشگاه ایندیانا را معرفی کرده و به ایشان خوشامد بگویم. او نویسندۀ کتابها و مقالات بسیاری است. ایشان از مشاوران و استاد بازنشسته دانشگاه ایندیانا هستند. دانشگاهی که من ۴۲ سال پیش از آن فارغ التحصیل شدم. من پایان نامه ام را با دکتر تام شاون گذراندم، او رئیس دپارتمان ما بود.
پروفسور رایگلوث:
بسیار عالی!
دکتر داریوش نوروزی:
دکتر رایگلوث! من ۳ سال پیش برای دیدن شما به آنجا آمدم اما شما در بلومینگتون ایندیانا حضور نداشتید و من واقعا افسوس خوردم چون میخواستم از شما دعوت کنم که به کشور زیبای ما بیایید و اماکن زیبای باستانی و دیدنی کشور ما را ببینید. در هر حال بسیار ممنونم. منتظریم که چیزهای زیادی در این مدت کوتاه از شما بیاموزیم.
پروفسور رایگلوث:
خیلی ممنونم!
دکتر سیداحمد رحیمی:
بسیار خب! حالا نوبت شماست، دکتر رایگلوث! پیشاپیش از ارائهی شما بسیار متشکرم و همه ی ما سراپا گوش هستیم.
پروفسور رایگلوث:
دقیقه ۰۴:۱۶
بسیار خب. خیلی ممنونم که من را دعوت کردید. صحبت من در مورد یادگیرنده است. دربارهی تغییر پارادایم به ساختار یادگیرنده محور. سه چیز وجود دارد که امروز می خواهم در مورد آن صحبت کنم: چرا تغییر پارادایم؟ این تغییر پارادایم چیست؟ و چگونه میتوان به این پارادایم جدید رسید؟
جامعهی بشری از عصر صنعتی تا عصر اطلاعات دستخوش تغییرات شگرفی شده است که از آن اغلب با عنوان عصر دیجیتال یا عصر پساصنعتی یاد میشود. این تغییر نیازهای آموزشی جدید و ابزارهای جدیدی برای کمک به رفع این نیازها به همراه دارد. به عنوان مثال، در عصر صنعتی، کار یدی شکل غالبِ کار بود. این نوع کار به آموزش کم، انطباق با شرایط و تحمل بالا نیاز داشت و مدارس این نیازها را برآورده میکردند. در عصر اطلاعات کار مبتنی بر دانش در حال تبدیل شدن به شکل غالب کار است. این نوع کار به آموزش بیشتر و ابتکار عمل نیاز دارد. به مهارتهای حل مسئله، همکاری و یادگیری مادامالعمر نیاز دارد. بنابراین آنچه ما نیاز داریم تغییر پارادایم آموزش است، نه تغییرات جزئی. در عصر صنعتی برنامه درسی پنهانی وجود دارد که بر مبنای پیروی و اطاعت بی چون چرا است. بنشین! ساکت باش! کاری را که به تو میگویند انجام بده! دهانت را ببند و گوش کن! همچنین پیشرفت دانشآموز بر اساس زمان بود. صرفنظر از اینکه دانش آموزی بر مطالب تسلط پیدا کرده است یا خیر. بنابراین، شکافهای یادگیری در یادگیرندگان کندتر، بیشتر میشود که این امر، یادگیری مطالب مرتبط را در آینده بسیار دشوارتر میسازد. از این رو، یادگیرندگان با شکست مواجه شده و مشاغل یدی را انتخاب میکنند. تغییر اجتماعی نیز مستلزم برنامه درسی صریح متفاوتی است. دانش آموزان نیازمند یادگیری چیزهای متفاوتی در عصر دیجیتال هستند. چیزهایی از قبیل حل مسئله، همکاری، تفکر سیستمی، سواد دیجیتالی و بسیاری موارد دیگر. در نهایت یادگیرندگان باید سریعتر یاد بگیرند، چرا که آنها نیاز به چیزهای بیشتری برای یادگیری در دنیایی به مراتب پیچیدهتر دارند که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
دقیقه ۰۷:۴۰
روند پیشرفت یادگیرنده: یادگیری را میتوان با «مبتنی کردن بر شایستگی ها» بسیار تسریع کرد. اگر یادگیرندگان بتوانند به محض تسلط بر مطالب پیشرفت کنند، در زمان صرفه جویی بسیاری میشود و اگر یادگیرندگان مجبور نباشند قبل از تسلط بر مطالب پیش بروند، این امر از هدر رفتن زمان یادگیری جلوگیری میکند و یادگیری مطالب مرتبط را درآینده برای آنها آسانتر و سریعتر میکند.
سنجش یادگیرنده: این بدان معناست که سنجش از یادگیری نیز باید مبتنی بر شایستگی باشد. در حال حاضر سنجش یادگیرنده برای مقایسهی او با سایر یادگیرندگان و رتبهبندی آنها با نمره دهی طراحی شده است. به این کار سنجش مقایسه ای گفته میشود. آنچه ضروریست سنجشی است که یادگیرنده را با یک استاندارد یا ملاک مقایسه کند تا ببیند که آیا به تسلط رسیده است یا خیر. به این میگویند سنجش وابسته به ملاک – (یک پارادایم متفاوت از سنجش مبتنی بر روانسنجی های متنوع)
ثبت سوابق یادگیرنده: این امر همچنین بدان معناست که سوابق یادگیرنده باید از نمراتی که آنها را با یکدیگر مقایسه میکند به لیستی از تواناییهایی تغییر یابد که هر یادگیرنده بر آنها تسلط یافته است. اگر سعی کنید فقط یک یا دو جنبه از این سه جنبهی آموزش مبتنی بر توانایی را تغییر دهید، موفق نخواهید شد. زیرا اینها به طور سیستمی به هم مرتبط هستند و آموزش مبتنی بر شایستگی به عنوان یک کل، مستلزم تغییرات دیگری برای رسیدن به موفقیت است. زیرا هر جزئش به طور سیستمی با هم در ارتباط و وابستگی متقابل هستند.
دقیقه ۰۹:۱۹
در اینجا چهار جنبه مهم دیگر از پارادایم آموزش مبتنی بر یادگیرنده را میبینید که در جلد چهار کتاب سبز آمده است. در ادامه در مورد هر یک از اینها صحبت خواهم کرد. برای پیشرفت در یادگیری مبتنی بر شایستگی، یادگیری باید شخصی سازی شود. زیرا هر یادگیرنده با سرعت خاص خود پیش میرود. اما این فقط سرعت یادگیرنده نیست که باید شخصی سازی شود، بلکه اهداف یادگیری نیز باید شخصی سازی شوند. زیرا اکنون دنیا بسیار پیچیده تر شده است. به گونهای که انواع بیشتری از کار و نیازهای کاری وجود دارد. بنابراین ما باید به نیمرخهای[۱] یادگیری مختلف توجه کنیم و همه را یکسان نبینیم. باید استعدادهای فردی هر یادگیرنده را پرورش دهیم. همچنین باید روشی که به وسیلهی آن اهداف یادگیری برآورده میشود را شخصیسازی کنیم. انواع گوناگونی از پروژه ها را میتوان برای یادگیری مجموعه ای از تواناییها طراحی کرد. بنابراین بیایید مواردی را انتخاب کنیم که برای هریک از یادگیرندگان جالب باشد. انگیزه کلید تسریع در یادگیری است. در طول هر پروژه، دانش آموزان با شرایطی مواجه میشوند که برای پیشروی، نیاز به یادگیری چیزهای جدید دارند. آموزش به موقع [۲]این یادگیری را تسریع میکند. اینترنت ابزاری عالی برای ارائهی آموزشهای سفارشی سازی شده است که نیازهای یادگیری هر دانش آموز را برآورده میکند. سنجش نیز باید شخصیسازی شود. در هر دو شکل تکوینی و پایانی. این ضربالمثل را شنیدهایم که «کار نیکو کردن از پر کردن است»[۳]. دانش آموزان باید به تمرین تواناییها ادامه دهند تا زمانی که به آن تسلط یابند. پس هیچ امتحانی در میان نیست. فقط تمرین اضافی تا زمانی که معیار ما برای تسلط بر یادگیری برآورده شود. هر زمان که تمرین موفقیتآمیز نباشد، دانش آموز بازخورد متناسب با نقص یادگیری و سبک یادگیری خود دریافت میکند. و سرانجام، تأمل در عمل در طول پروژه و تأمل بر عمل پس از پروژه میتواند یکی از ارزشمندترین جنبهها در تجربه یادگیری باشد، که این نیز باید شخصی سازی شود. این جنبههای شخصی سازی توسط واتسون و واتسون در فصل چهار جلد چهار کتاب سبز توصیف شده است.
دقیقه ۱۱:۴۸
پس تا اینجا باید روشن شده باشد که آموزش مبتنی بر شایستگی مستلزم یادگیری مبتنی بر پروژه یا یادگیری از طریق انجام دادن است. پروژههای اصیل و معتبر انگیزهبخشتر هستند و منجر به انتقال بهتر آموخته ها به زندگی واقعی میشوند.
بنابراین در پارادایم مبتنی بر یادگیرنده هر پروژه طوری طراحی شده است که شامل سناریو، اهداف، منابع و سایر موارد باشد. قبلا به سنجش و بازخورد از طریق داربست سازی اشاره کردم که از جنبه های مهم یادگیری مبتنی بر پروژه نیز هستند. چند دقیقهی دیگر دربارهی داربست سازی صحبت خواهم کرد. یکی دیگر از جنبه های مهم پارادایم یادگیرنده محور، یادگیری مشارکتی است که بخش مهمی از برنامهی درسی پنهان است. زیرا دانش آموزان یاد میگیرند چگونه با کار در گروه با یکدیگر همکاری کنند که این امر در محیطهای کاری امروزی بسیار حائز اهمیت است. یادگیری مشارکتی برای دانش آموزان نیز بسیار انگیزه بخش است. راههای متعددی وجود دارد تا مشارکت و همکاری اتفاق بیفتد. رایجترین آنها روش یادگیری گروهی است. این کار به چند روش قابل انجام است. یک روش آن است که همتیمیها نقشهای متفاوتی را در تیم ایفا میکنند. این کار زمانی انجام میشود که دانش آموزان مقاصد و اهداف یادگیری متفاوتی داشته باشند، زیرا دانش آموزان زمانی که نقشهای متفاوتی را در تیم ایفا میکنند، چیزهای مختلفی یاد میگیرند. راه دیگری که در آن همکاری میتواند اتفاق بیفتد، پشتیبانی همتایان[۴] است که این نیز میتواند به طرق گوناگون انجام شود. مثلا جایی که هم گروه ها برای یادگیری مطالب مرتبط با پروژه به یکدیگر کمک میکنند در مقایسه با زمانی که به هم برای اجرای پروژه کمک میکنند (نقش اعضای گروه در این دو زمان متفاوت است).
دقیقه ۱۳:۴۱
روش دیگر جاییست که افرادی که در تیم نیستند به ما کمک میکنند تا یاد بگیریم. این کار اغلب توسط همتایانی انجام میشود که قبلا آنچه که دانش آموزان در حال یادگیری هستند را آموخته اند. آموختن از همتیمی ها و همتایان نه تنها موجب صرفهجویی در وقت معلم برای شخصی سازی یادگیری میشود، بلکه برای یادگیری همتایانی که در حال کمک به ما هستند نیز سودمند است. اغلب گفته شده است که بهترین راه برای یادگیری چیزی، آموزش آن است. پشتیبانی همتایان به ویژه زمانی مفید است که در یک پروژه آموزشهای آنلاین زیادی برای پشتیبانی از یادگیری شخصی سازی شده ندارید.
دقیقه ۱۴:۲۰
یادگیری خود-راهبر[۵] نیز جنبه مهمی از پارادایم یادگیرنده محور است. پارادایم معلم محور عصر صنعتی تماماً معلم-راهبر است. اما به آمادگی دانش آموزان برای یادگیری مادام العمر در پارادایم یادگیرنده محور کمک نمیکند. معلم به هر دانش آموز کمک میکند تا یاد بگیرد که چگونه یادگیری خود را مدیریت کند. این امر شامل انتخاب اهداف است که مربوط به این است که چه چیزی یاد بگیرند. در عین حال که جنبه های زیادی از برنامه درسی وجود دارد که همهی دانش آموزان باید یاد بگیرند، باید آزادی قابل توجهی نیز برای دانش آموزان وجود داشته باشد تا علائق و استعدادهای فردی خود را دنبال کنند. این امر به رفع نیاز روزافزون به تنوع مهارتها و دانش در محیط کار کمک میکند. همچنین به هریک از دانش آموزان کمک میکند تا پروژه ای را به عنوان وسیله ای برای یادگیری اهداف خود انتخاب یا طراحی کنند. زیرا پروژههای مختلف میتوانند برای یادگیری مجموعه ای از توانایی ها مورد استفاده قرار گیرند و معلم به هر دانش آموز کمک میکند تا مدیریت پروژهی خود از جمله برنامه ریزی، مدیریت زمان و مدیریت نقشها و روابط را بیاموزد.
دقیقه ۱۵:۳۶
در اینجا به طور خلاصه ویژگیهای اصلی پارادایم یادگیرنده محور آورده شده است. و اینجا دو کتاب وجود دارد که من در آنها راهنماییهای بیشتری در مورد اینکه این پارادایم چگونه باید باشد ارائه داده ام.
آخرین موضوع امروز من این است که چگونه یک سیستم آموزشی را به پارادایم جدید تبدیل کنیم؟ تغییر پارادایم بسیار دشوارتر از اصلاحات مقطعی است. این امر مانند تغییر یک سیستم حمل و نقل از راهآهن به خطوط هوایی است. شما نمیتوانید یک تکه از آن را تغییر دهید. افزودن بال به قطار موجب پرواز آن نمیشود. بنابراین ملاحظات متعددی در یک روند تحولی موفق وجود دارد. یکی از آنها تطبیق و سفارشی سازی است. فرایند تبدیل باید در موقعیتها یا مکانهای مختلف، متفاوت باشد. این کار در یک سیستم کوچک و یک سیستم بزرگ متفاوت است. در ایران با امریکا متفاوت خواهد بود. در یک جامعه سنتی متفاوت از یک جامعه پیشرفته خواهد بود. و ماهیت سیستم جدیدی که از این فرایند بیرون میآید نیز در موقعیتها یا مکانهای مختلف متفاوت خواهد بود. تطبیق یادگیری با نیازهای یادگیرندگان کلید پارادایم عصر ارتباطات است. دوم اینکه، فرآیند تحول نیاز به یادگیری دارد، زیرا پارادایم جدید بسیار متفاوت از هر چیزی است که ذینفعان، یعنی مربیان و دانش آموزان و والدین تجربه کرده اند. پارادایم جدید نیاز به طرز فکر یا مدل ذهنی متفاوتی در مورد چگونگی آموزش دارد. این فرایند باید به ذینفعان کمک کند تا طرز فکر یا مدلهای ذهنی خود را تکامل بخشند. مربیان برای موفقیت در پارادایم جدید به مهارتها و درک جدیدی نیاز دارند. بنابراین در فرایند کار باید به این موضوع توجه کرد. بسیاری ملاحظات دیگر وجود دارد که من و جنیفرکالوپ در کتاب Vision and Action به آنها اشاره کردهایم.
دقیقه ۱۷:۵۷
نکته سوم برای اینکه فرایند تحول موفقیتامیز باشد این است که باید بر اساس ارزشها و اصول خاصی هدایت شود. اگرنه، بعید است که موفق شود. ما جزئیات این ارزشها و اصول را در کتاب Vision and Action آوردهایم. موضوع دیگر، دامنهای است که برای فرایند تغییر پاردایم انتخاب میکنید. ممکن است در ایران سطوح مختلفی از سیستم آموزشی داشته باشید اما نکاتی که در ادامه میگویم همچنان صادق است. هر تلاشی برای تغییر تنها در یک کلاس درس، محکوم به شکست است، زیرا با بقیهی مدرسه ناسازگار میشود و به تنهایی نمیتواند موفق شود. به همین ترتیب، هر تلاشی برای تغییر تنها یک مدرسه محکوم به شکست است، زیرا با بقیهی بخشها ناسازگار خواهد شد. مگر اینکه مدرسهای خصوصی باشد که سیستم بزرگتری بر آن مسلط نباشد. در امریکا یک واحد با موفقیت میتواند تغییر شکل دهد در صورتیکه ایالت از برخی از الزاماتش صرفنظر کند. بهترین راه این است که فرایند تغییر شامل همهی سطوح باشد. اما به ندرت امکانپذیر است. به علاوه، فرایند تغییر بسیار پرهزینه و دشوار است.
دقیقه ۱۹:۲۳
بنابراین اغلب بهتر است از آنچه که من «رویکرد سیستم موازی» مینامم، برای تغییر استفاده کنیم. مدرسه میتواند به دو یا چند مدرسهی کوچکتر تقسیم شود که به طور مستقل در یک ساختمان فعالیت میکنند. میتوان یکی از آنها را تغییر داد. با گذشت زمان، مربیان و دانش آموزان میخواهند از پارادایم قدیمی به پارادایم جدید بروند، تا اینکه به مرور پارادایم قدیمی ناپدید میشود. به همین ترتیب، یک منطقه میتواند به دو منطقه تقسیم شود که در یکی از آن دو، همهی مدارس یادگیرنده محور و در دیگری تمام مدارس (مثل سابق) معلم-محور باشند. منطقهی جدید با تعداد کمی از مدارس شروع میکند و مدارس دیگر به مرور تغییر میکنند.
دقیقه ۲۰:۲۲
یک مسئلهی مهم دیگر طراحی آموزشی برای پارادایم یادگیرنده محور است. سیستم جدید بدون طراحی مناسب پروژهها و داربستسازی نمیتواند موفق باشد. بنابراین برای طراحی چنین منابعی به طراحانی نیاز داریم. نمیتوان از معلمان، غیر از تعداد معدودی از آنها انتظار داشت که برای طراحی و توسعه وقت داشته باشند و معمولا تخصص لازم برای این کار را هم ندارند. آنها باید با طراحان مجرب همکاری کنند. و بهتر از آن، دولت باید در چنین طراحی و توسعه ای سرمایه گذاری کند تا توسط مدارس سراسر کشور استفاده شود.
دقیقه ۲۱:۰۱
برای تسهیل این امر، یونجو[۶] و من کتابی نوشتهایم که تئوری آموزشی یادگیرنده محور را در فرآیند طراحی آموزشی ادغام میکند. این کتاب حاوی راهنماییهایی برای همهی جنبههای پارادایم یادگیرنده محور است: آموزش مبتنی بر شایستگی[۷]، یادگیری شخصی سازی شده، یادگیری مبتنی بر پروژه، یادگیری مشارکتی و یادگیری خود-راهبر. همچنین حاوی دستورالعملی به روشی کل نگر، مطابق با نظریه طرحواره است، به این معنا که یادگیری همواره از طریق درک وسیعتر و در زمینهای معنیدار صورت میگیرد. این نکته بر اساس تئوری «شرح و بسط» است که میتوانید آن را در کتابهای سبز قبلی من بیابید. این کتاب همچنین راهنمایی برای تخصص موضوعی و تخصص کاری ارائه میدهد. تخصص کاری به یادگیری نحوهی انجام کارها نیاز دارد و مهارت محور است.
دقیقه ۲۲:۰۵
از سوی دیگر بسیاری از آنچه در مدارس و دانشگاهها و حتی شرکتها تدریس میشود، نیاز به توسعهی ادراک دارد که من آن را تخصص موضوعی مینامم. رشتهی طراحی آموزشی تا همین اواخر با توجه به ریشههای رفتارگرایانهاش توجه زیادی به توسعهی تخصص موضوعی نکرده است. ما برای اصلاح این وضعیت، راهنماییهای مهمی در مورد طراحی آموزشی یادگیرنده محور برای تخصص موضوعی ارائه دادهایم. دومین نقطهی تمرکز کتاب ما بهبود فرایند طراحی آموزشی است به نحویکه با تئوری یادگیرنده محور ادغام شده باشد. اول از همه، ما به جای اینکه همهی محتوا را به قطعات کوچک تقسیم کنیم و آموزش را از پایین به بالا طراحی کنیم، یک فرایند کل نگر ارائه میدهیم که با ارائهی تصویر جامع از کل آموزش شروع میشود. اینکه چه چیزی را باید آموزش داد؟ و چگونه آن را آموزش دهیم؟ و در دو چرخهی طراحی دیگر به شکلی پیشرو جزییات بیشتری را درباره سیستم های آموزشی تبیین میکنیم.
دقیقه ۲۳:۲۱
این به ما امکان طراحی خلاقانهتری میدهد و زمان مورد نیاز را کوتاهتر میسازد. نوآوری دیگر، آنالیز در لحظه[۸] به جای انجام همهی آنالیزها قبل از کار طراحی است. ما راهنماییهایی برای انجام آنالیز در لحظهی تصمیمگیری برای طراحی ارائه میدهیم. این کار فرایند طراحی آموزشی را بسیار کارآمدتر میسازد. همچنین راهنماییهایی برای نمونهسازی سریع[۹] ارائه کردهایم. یکی از آنها چیزی است که ما آن را سادهسازی کمّی[۱۰] مینامیم. وقتی که شما فقط طراحی و توسعهی یک بخش از آموزش را انجام میدهید و قبل از طراحی دیگر بخشهای مشابه، آن را ارزیابی کرده و بهبود میبخشید. به این ترتیب شما اشتباهات مشابهی را در قسمتهای بعدی مرتکب نمیشوید. دیگری سادهسازی کیفی[۱۱] نام دارد که در آن نسخهای سریع و چرکنویس از آموزش را طراحی کرده و آن را ارزیابی میکنید. به عنوان مثال، یک شبیهسازی مبتنی بر کامپیوتر میتواند در یک نسخهی کاغذی برای ارزیابی اجرا شود، قبل از اینکه تمام هزینههای تولید را متحمل شوید. البته هر دو نوع نمونهسازی سریع را میتوان با هم استفاده کرد.
دقیقه ۲۴:۵۰
همچنین بین اهداف طراح و اهداف یادگیرنده تمایز قائل شدهایم. دلیل آن این است که یادگیرندگان نسبت به طراحان به نوع بسیار متفاوتی از هدف نیاز دارند. به علاوه اهداف یادگیرنده معمولا بسیار انتزاعی هستند و این اهداف برای یادگیرندگان به حداقل ممکن رسیده است. بنابراین ما راهنمایی برای آنچه که «اهداف نمایشی»[۱۲] مینامیم ارائه میدهیم، که فیلمی ساده از چیزی که دانش آموز خواهد آموخت است. تحقیقات نشان میدهد که اهداف نمایشی به طور قابل توجهی (نسبت به اهداف نوشتاری) در تقویت یادگیری دانش آموزان مؤثرتر و انگیزهبخشتر هستند.
دقیقه ۲۵:۳۷
ما (درکتاب) راهنمایی برای انجام «آنالیز عملکرد» ارائه میدهیم که به ویژه در زمینههای آموزشی مفید است. زیرا گاهی اوقات معلوم میشود که آنچه که به عنوان مشکل در کمبود دانش و مهارت تصور میشود، مشکل در انگیزههای ضعیف، تجهیزات ضعیف، فرایندهای کاری ضعیف و غیره است. در نهایت، در کتاب، راهنمایی هایی برای ارزیابی مستمر ارائه میدهیم. به جای ثبت همهی ارزیابیها برای انتهای فرایند طراحی آموزشی، طراحان آموزشی در اسرع وقت ارزیابی میشوند. بنابراین میتوان از بروز مشکلات مشابه در طراحیهای بعدی جلوگیری کرد و به کاهش زمان و هزینهی فرایند طراحی آموزشی کمک کرد. همچنین راهنماییهایی در مورد زمان و نحوهی ارزیابی فرایند طراحی آموزشی ارائه داده ایم. به این ترتیب میتوانید به طور مداوم فرایند طراحی آموزشی خود را بهبود بخشید.
دقیقه ۲۶:۴۰
به طور خلاصه، نگاهی انداختیم به این که چرا به یک تغییر پارادایم در آموزش، از پارادایم معلم محورِ عصر صنعتی به پارادایم یادگیرنده محور عصر پساصنعتی نیاز داریم. نگاهی انداختیم به اینکه پارادایم یادگیرنده محور چگونه باید باشد. از جمله آموزش مبتنی بر شایستگی، یادگیری شخصیسازی شده، یادگیری مبتنی بر پروژه، یادگیری مشارکتی و یادگیری خود-راهبر. سپس به چگونگی تبدیل یک سیستم آموزشی به پارادایم یادگیرنده محور پرداختیم. از جمله مسائل پیرامون تغییر پارادایم و مسائل پیرامون طراحی آموزشی یادگیرنده محور.
شاید الان باید استراحتی کوتاه داشته باشیم و سپس من علاقه مندم که نظرات و سوالات شما را بشنوم.
دقیقه ۲۷:۳۴
دکتر سیداحمد رحیمی:
عالی. از ارائهی خوب شما بسیار سپاسگزارم. و همانطور که به درستی اشاره کردید، میتوانیم یک استراحت کوتاه داشته باشیم…… پنج دقیقه استراحت می کنیم و برگردیم و بخش سوال و جواب را شروع می کنیم….
……….بیان نکات کلیدی بحث به فارسی از زبان دکتر رحیمی……..
ادامه:
دقیقه ۳۳:۴۵
دکتر سیداحمد رحیمی:
چارلز ما آماده هستیم. باز هم از شما برای زمانی که در اختیار ما قرار دادید متشکرم و فکر میکنم وقت آن رسیده که سراغ سوالات برویم. ما دو مجموعه سؤال برای شما آماده کردهایم، یکی سؤالاتی که به نوعی مربوط به سخنرانی است و دیگر سؤالاتی که عمومیتر هستند. امیدوارم بتوانیم بیشتر آنها یا همهی آنها را مطرح کنیم .
سوال اول: دانش آموزان و حتی والدین آنها عمدتاً به آموزش و تدریس معلم-محور عادت دارند. چگونه میتوانیم با حداقل مقاومت دانشآموزان، والدین و سایر ذینفعان به سمت الگوی یادگیرنده محور حرکت کنیم.
پروفسور رایگلوث:
خب فکر میکنم مهمترین چیز این است که در فرایند تغییر به آنها حس مالکیت بدهیم. هیچ کس دوست ندارد که «تغییر داده شود». اما اغلب اگر احساس کنند که در فرایند تغییراتی که ایجاد میشود، صدایشان شنیده میشود، سخت نمیگیرند. بنابراین اعطای حس مالکیت در فرایند تغییر یکی از اصولی است که در ارائه ام اشاره کردم و برای رسیدن به موفقیت در این فرایند بسیار حائز اهمیت است.
دقیقه ۳۵:۱۹
دکتر سیداحمد رحیمی:
حس مالکیت! بسیار عالی! و من فکر میکنم زمانی که ما اهداف را با هم تعیین میکنیم و گاهی از آنها میخواهیم قوانینی برای کلاس یا محیط یادگیری تعیین کنند، این به آنها حس مالکیت در فرایند یادگیری میدهد.
پروفسور رایگلوث:
بله، و در فرایند تغییر برای معلمین نیز مهم است که در طراحی سیستم آموزشی جدید نظری داشته باشند، و برای والدین هم همینطور است، در مورد مدیران نیز چنین است. همهی آنها نیاز دارند که در این فرایندها احساس مالکیت داشته باشند.
دقیقه ۳۶:۰۰
دکتر سیداحمد رحیمی:
ممنون از پاسخ شما. سوال دوم کمی طولانی تر است: نوشتن اهداف یادگیری رفتاری مشخص تا چه حد در رویکرد یادگیرنده محور ضروری است و توصیه میشود؟ به عنوان مثال وقتی در شرایطی زندگی میکنیم که دانشآموزان چیزی که میخواهند یاد بگیرند را انتخاب میکنند و با کشف و کمک همتایان خود یاد میگیرند، در این صورت در مورد اهداف چه فکر میکنید؟ – سعی کردم که سوال را کمی خلاصه کنم.
دقیقه ۳۶:۳۳
پروفسور رایگلوث:
خیلی خوب، بله، فکر میکنم در ارائهام، زمانی که در مورد دو نوع گوناگون اهداف برای طراحان و اهداف برای یادگیرندگان صحبت کردم، تا حدی به این موضوع پرداختم. اهداف برای طراحان، که شامل انواع اطلاعاتی است که طراحان برای طراحی آموزش خوب به آن نیاز دارند، بسیار متفاوت از آن چیزی است که یادگیرندگان به منظور آماده شدن برای آموزش نیاز دارند. بنابراین فکر میکنم اهدافی که در حال حاضر نوشته میشوند، اغلب برای دانش آموزان مفید نیستند. ما (در کتاب) راهنماییهای زیادی در مورد اینکه هدف برای طراح چگونه باید باشد تا بیشترین فایده را داشته باشد، و اهداف برای یادگیرنده چگونه باید باشد تا مفیدتر باشد، ارائه داده ایم. و همانطور که اشاره کردم، اهداف نمایشی برای تقویت یادگیری دانش آموزان بسیار مفیدتر از اهداف انتزاعی هستند.
گاهی دانش آموزان انتخاب میکنند که چه چیزی را یاد بگیرند و از اکتشاف و هر منبعی که دوست دارند، استفاده میکنند. فکر میکنم که این در حال تبدیل شدن به رویکردی بسیار رایج است. موقعیت هایی هم وجود دارد که در آن دانش آموزان حق انتخاب زیادی ندارند. در موقعیتهایی ممکن است راهنمایی های بیشتری در مورد اینکه چه چیزی را باید بیاموزند و چگونه باید آن را بیاموزند، وجود داشته باشد. بنابراین من این را به صورت یک طیف میبینم. از موقعیتهای نسبتاً ساختاریافته تا موقعیتهای بسیار بدون ساختار.
دقیقه ۳۸:۳۴
دکتر سیداحمد رحیمی:
عالی. خیلی ممنونم. سوال سوم این است که فکر میکنید بهترین شکل سنجش برای مهارتهای غیرشناختی یا مهارتهایی که به دانشآموزان در فرایند یادگیری کمک میکند، در مدرسهای که بیشتر فعالیتهای دانشآموزان پروژه-محور و بازی-محور است، چیست؟ مثلا در مهارتهای حل مسئله، مهارتهای ارتباطی، استدلالورزی و غیره، کاربرد چه نوعی از سنجش بهتر است؟ چکلیست، مشاهده، سنجش توصیفی یا سایر روش ها؟
پروفسور رایگلوث:
من اینها را مهارتهای غیرشناختی نمینامم. عناصر شناختی بسیاری در این مهارتها وجود دارد. اما بله، فکر میکنم که مشاهده و چک لیست قطعا بسیار مهم هستند. چکلیستها بر اساس معیارهایی برای تسلط بر آن مهارتها خواهند بود. مواردی که اشاره کردید در واقع «مهارت» هستند و میتوانند مانند سایر مهارتها سنجیده شوند. قطعاً معیارهای تسلط بر مهارت، چکلیست و مشاهده برای به کار بستن آن معیارها بسیار مهم هستند.
دقیقه ۴۰:۰۵
دکتر سیداحمد رحیمی:
عالی! و من فکر میکنم در مورد حل مسئله اگر بخواهیم مدلی عمومی از مهارتهای حل مسئله داشته باشیم، موارد خاصی وجود دارد که افراد باید انجام دهند تا نشان دهند که در مهارت حل مسئله خوب هستند. مثلا تعیین مسئله. فکر میکنم باید موقعیتها و وظایفی [۱۳] وجود داشته باشد که چنین شواهدی را برای ما استخراج کند. سپس میتوانیم ببینیم که این دانشآموز مثلاً قادر است مسئله را بازتعریف کند، ساختار مسئله را تعیین کرده و سپس به مرحلهی بعدی برود که همان ایجاد راه حل و در پی آن یاد گرفتن از راه حل است و بعد دوباره این روند را از سر بگیرد. من فکر میکنم باید چنین وظایفی را در نظر بگیریم تا این شواهد را ببینیم و مطمئن شویم که کسی در حل مسئله خوب عمل میکند.
پروفسور رایگلوث:
دقیقا! و پروژهها فرصتهایی عالی برای مشاهدهی این نوع از یادگیری فراهم میکنند.
دقیقه ۴۱:۴۵
دکتر سیداحمد رحیمی:
بله. بسیار عالی. بریم به سوال بعدی.
شما در کتابتان با عنوان Reinventing Schools مدلی ارائه کردهاید که دارای شش ایدهی اصلی است که امروز به نوعی به آنها اشاره کردید. همچنین اشاره کردید که مدارس ابتدایی و راهنمایی در ایالات متحده در مقایسه با نمونههای بینالمللی جایگاه خوبی ندارند و همانطور که در کتاب ذکر کردید، این امر میتواند دلیلی برای این تغییر پارادایم باشد. حال آیا کشورهای دیگری را میشناسید که به نوعی در حال انجام آنچه که شما پیشنهاد میکنید باشند؟ یا هنوز آنقدر عقبیم که هیچ سیستم آموزشی در سراسر جهان نداریم که از این مدل پیروی کند؟ این بخش اول سوال بود، بخش دوم را در ادامه مطرح میکنم.
دقیقه ۴۲:۲۸
پروفسور رایگلوث:
بله، آنچه که بیان کردید درست است. تا جاییکه میدانم واقعا هیچ جایی وجود ندارد که در انجام این کار در هر مقیاسی، از ایالات متحده جلوتر باشد. یکی از عوامل مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که پارادایم آموزشی عصر صنعتی برای عصر صنعتی بسیار مناسب بود. بنابراین جوامعی که هنوز در ویژگیهای عصر صنعتی به سر میبرند، سیستم آموزشی فعلی به خوبی نیازهایشان را برآورده میکند. فکر میکنم که امریکا یکی از اولین کشورهایی بود که به عصر اطلاعات یا عصر دیجیتال منتقل شد. در نتیجه ناسازگاری بین سیستم آموزشی عصر صنعتی با جامعهی عصر اطلاعاتی ما احساس شد. این همان عدم تطابق است که مشکل ایجاد میکند و باعث شده است که سیستم آموزشی امریکا نسبت به سایر سیستمهای آموزشی ضعیفتر عمل کند. تغییراتی در جامعه رخ داده که باعث شده سیستم آموزشی ما دیگر جوابگوی نیازهای ما نباشد. در جوامع دیگر (در مقایسه با آمریکا) که در تغییر جامعه خود (در مسیر عصر ارتباطات و اطلاعات) پیشرفت چندانی نداشته اند، سیستم مبنی بر عصر صنعت آنها در برآورده کردن نیازهایشان ناموفق و در سطح متوسط و یا پایینی عمل میکند.
دقیقه ۴۴:۲۵
دکتر سیداحمد رحیمی:
عالی! فکر میکنم شما به کل چهار بخش دیگر سوال پرداختید. اما من به سرعت آنها را مرور میکنم و شما فقط اگر جایی از سوال را پاسخ نداده اید، بگویید.
تغییرات سیستم آموزشی ایالات متحده را در چند سال گذشته بر اساس این مدل چگونه ارزیابی می کنید؟ موانع اصلی برای اعمال این مدل در سراسر جهان چیست؟ و در نهایت آیا این مدل را در کشورهای دیگر قابل اجرا می بینید؟
پروفسور رایگلوث:
بسیار خوب. فکر میکنم امریکا بسیار در حال پیشرفت است. پس از اینکه برای مدتی طولانی ناامید شده بودم، حالا بسیار دلگرم هستم. در بررسی اخیر، دریافتم که بیش از ۱۰۰۰ مدرسه در امریکا تغییر کردهاند و همچنان در حال تکامل دورن پارادایم یادگیرنده محور هستند. بیشتر آنها مدارس خصوصی هستند. زیرا زمانی که با مدارس دولتی سروکار دارید، فقط میتوانید در سطح مدرسه و کلاس درس تغییر ایجاد کنید. برای تغییر موفقیتآمیز در سطح مدرسه، تغییر در سطح منطقه ضروری است. بنابراین تغییر در مدارس مستقل بسیار آسانتر است.
از لحاظ موانع، میتوانم بگویم که مانع اصلی، عدم تشخیص نیاز به تغییر پارادایم به جای تغییرات جزئی است. افراد به تغییرات مقطعی عادت کردهاند. آنها حتی به حذف رتبه بندی، حذف کلاس های درس یا حذف نمرات فکر هم نمیکنند. بنابراین عدم تشخیص نیاز به تغییر پارادایم مانع شماره یک است.
دقیقه ۴۶:۴۲
دوم اینکه، دسترسی به منابع مورد نیاز این تغییر پارادایم بسیار دشوارتر و پرهزینهتر از تغییرات مقطعی است. برای موفقیت در فرایند تغییر پارادایم به منابع بیشتری نیاز داریم.
و (در مورد ادامه سوال) آیا میتوان از آن در کشورهای دیگر استفاده کرد؟ قطعا، در صورتیکه جامعه آنها از عصر صنعتی به عصر پساصنعتی به خوبی تکامل یافته باشد. همه چیز بستگی به این دارد.
سیستم عصر صنعتی که در بیشتر نقاط جهان رایج است، بسیار یکنواخت است. در سراسر امریکا، یک مدرسه بسیار شبیه مدرسهی دیگر است. اما مشخصاً در پارادایم آموزشی یادگیرنده محور، تنوع بسیار بیشتری نسبت به پارادایم عصر صنعتی وجود خواهد داشت.
دقیقه ۴۸:۰۵
دکتر سیداحمد رحیمی:
جالب است! دربارهی سیستمهای آموزشی متمرکز و غیرمتمرکز چه فکر میکنید؟ فکر کنم در امریکا پارادایم غیرمتمرکز وجود دارد. در ایران، ما پارادایم آموزشی متمرکز داریم. اجازه دهید سوالی مرتبط با ایران بپرسم. اگر سیستم متمرکز باشد، این تغییر پارادایم چقدر دشوار یا چقدر آسان است؟
دقیقه ۴۸:۳۱
پروفسور رایگلوث:
بله، میتواند راحتتر یا مشکلتر باشد. اگر افراد بالادستی، اهمیت تغییر پارادایم را تشخیص دهند، این کار میتواند بسیار آسانتر شود. زیرا آنها قدرت و منابع بسیار بیشتری برای کمک به تغییر پارادایم در اختیار دارند. مشکل اینجاست که افرادِ در رأس در سیستمهای متمرکز حتی اگر نیاز به تغییر پارادایم را تشخیص داده باشند، به یک رویکرد استبدادی برای تغییر عادت کردهاند و این برای تغییر پارادایم کارساز نیست. همانطور که در ارائه ام اشاره کردم، تغییر پارادایمِ موفق نیاز به تغییراتی در مدلهای ذهنی دارد و نمیتواند دستوری باشد. بنابراین رویکرد تغییری که افراد حاضر در وزارت آموزش اتخاذ میکنند، باید رویکردی ارگانیکتر باشد و به جای تحمیل تغییر به مدارس، تغییرات را در جاهای مختلف تقویت کند.
دقیقه ۴۹:۵۶
دکتر سیداحمد رحیمی:
بله کاملا موافقم. فکر میکنم یکی از چیزهایی که باید در نظر بگیریم این است که گاهی اوقات «تغییر» به خودی خود واقعاً دشوار است. حتی اگر بخواهید به عنوان یک «شخص» تغییر کنید. ابتدا باید احساس نیاز کنید و بپذیرید که نیازی وجود دارد. در تئوری تغییر(که یادم نمیآید از چه کسی بود و اگر میتوانید کمک کنید) قدم اول «پیش تفکر» است. اگر در پیش تفکر هستید حتی نیازی هم به تغییر نمیبینید. وقتی به مرحلهی «تفکر» میروید به این فکر میکنید که شاید مشکلی وجود دارد و نیاز است که چیزی را تغییر دهم. سپس به مراحل «فراوری» و بعد «اقدام» و «نگهداری»[۱۴] میروید. بنابراین بسیار مهم است که جامعه یا سیستم این نیاز را حس کند.
پروفسور رایگلوث:
بله، یکی دیگر از اصولی که به آن اشاره کردم، اهمیت ایجاد انگیزه و حفظ آن برای تغییر است. افراد باید برای تغییر انگیزه داشته باشند. زیرا همانطور که بارها گفتم تغییر پارادایم بسیار دشوار است. پس باید انگیزه ای قوی داشته باشیم تا افراد به این تغییر پایبند باشند.
دقیقه ۵۱:۲۸
دکتر سیداحمد رحیمی:
عالی! بسیار خب، سوالات مربوط به ارائه تمام شد. اجازه دهید به سراغ سوالات عمومی برویم. سوال اول اینکه، در یکی دو دههی گذشته رشتههای مختلفی با نامهای گوناگون در حال ظهور بودهاند. مانند آنالیز یادگیری، دادهکاوی آموزشی، علوم یادگیری، مهندسی یادگیری و غیره. و میبینیم که رشتههای دیگری نیز روی مشکلات آموزشی کار میکنند. مانند علوم کامپیوتر (به طور کلی) و هوش مصنوعی و یادگیری ماشین (به طور خاص). این تحولات را چگونه میبینید؟ آیا این تحولات سودمند هستند یا بیشتر گیج کننده هستند؟
دقیقه ۵۲:۱۷
پروفسور رایگلوث:
من فکر میکنم این خطوط کاری در جهت درست قدم برمیدارند. اما متاسفانه در بسیاری از موارد فقط از برچسبهای متفاوتی برای آنچه که قبلاً در جای دیگری انجام شده، استفاده میشود. اما همهی آنها مهم هستند. خوب است اگر راه بهتری برای هماهنگی و همافزایی بین این خطوط کاری که در حال انجام است، وجود داشته باشد. اما من قطعاً از دیدن ابتکارات زیادی که در مسیر درست حرکت میکنند، دلگرم میشوم. بنابراین در پاسخ به اینکه آیا آنها مفید هستند یا بیشتر گیج کنندهاند، پاسخ من هر دو خواهد بود. آنها مفید هستند اما واقعیت این است که در برخی موارد، آنها فقط از اصطلاحات گوناگون برای اشاره به یک چیز استفاده میکنند. یا حتی در برخی موارد، کاری را که قبلاً انجام شده را با نام جدیدی انجام میدهند و این امر موجب سردرگمی میشود. بنابراین هم مفید هستند و هم گیج کننده.
دقیقه ۵۳:۳۲
دکتر سیداحمد رحیمی:
و قسمت بعدی سوال این است که آیا ما به عنوان طراحان آموزشی و تکنولوژیستهای آموزشی از اینکه افراد دیگری کاری را که ما باید انجام بدهیم، انجام میدهند، نگران باشیم یا خوشحال باشیم که با این تحولات قدرت بین رشته ای بیشتری خواهیم داشت؟!
پروفسور رایگلوث:
من میگویم همه کسانی که در این نوع تغییر پارادایم هستند، برتری رقابتی دارند نسبت به کسانی که نیستند. پس این میتواند برای کسانی ترسناک باشد که داخل این فرایند نیستند. میتوانیم از آنچه دیگران انجام میدهند، یاد بگیریم. بنابراین فکر میکنم این که ما تنوعی از افراد را داریم که روی این موضوع کار میکنند دلگرم کننده است و امیدوارم که با هم به اشتراک بگذاریم و از هم بیاموزیم، این به همهی ما کمک میکند تا بهتر باشیم.
دقیقه ۵۴:۴۰
دکتر سیداحمد رحیمی:
بسیارعالی! و در نهایت، آیندهی رشتهی ما را چگونه میبینید؟
پروفسور رایگلوث:
اول از همه، فکر میکنم که تغییر پارادایم اجتنابناپذیر است. همانطور که ظهور عصر پساصنعتی پس از عصر صنعتی اجتنابناپذیر بود. به همان اندازه ظهور پارادایم یادگیرنده محور در طول عصر دیجیتال یا عصر پساصنعتی نیز اجتنابناپذیر است. بنابراین این اتفاق خواهد افتاد. اما سوال اینجاست که قبل از اینکه اتفاق بیفتد چقدر رنج و آسیب به جوامع ما وارد میشود. فکر میکنم این نوع از تغییر تاثیر بسیار مثبتی بر جوامع ما خواهد داشت. زیرا ما بار دیگر یک سیستم آموزشی همگام با نیازهای آموزشی جامعه خواهیم داشت. همچنین فکر میکنم تکنولوژیهای آینده نقش بسیار مهمی ایفا خواهند کرد. من اتفاقات بیشتری را در مسیر واقعیت مجازی و واقعیت افزوده میبینم که اساساً یادگیری پروژه-محور قدرتمندی ارائه میدهند. اما نباید از تکنولوژی آموزشی غافل شد.
دقیقه ۵۶:۲۳
یکی از بزرگترین نگرانیهایی که در حال حاضر دارم این است که بسیاری از تحقیقاتی که در رشتهی ما در حال انجام است، تنها دربارهی فناوری و طراحی آموزشی بسیار ضعیف با آن فناوری است. آنها در طراحی آموزشی به تئوری آموزشی توجه نمیکنند. در عین حال که فناوری بسیار مهم است، اما فکر میکنم که اصول یادگیری بر تئوری آموزشی متکی است. من واقعا نگران هستم زیرا به نظر میرسد ما دائماً با هر رسانهی جدیدی که میآید، توجه به این موضوع را بیشتر از دست میدهیم. ما تاکید زیادی بر فناوری کردهایم اما بر اینکه چگونه فناوری میتواند از تئوری آموزشی به بهترین شکل استفاده کند، تاکید کافی نداریم. یکی دیگر از جنبههای آیندهی رشتهی ما، این است که هوش مصنوعی به طور فزایندهای این امکان را میدهد که بسیاری از کارهای طراحی آموزشی توسط فناوری و رایانه انجام شود و این امر نقش طراحان آموزشی را تغییر میدهد و تعداد طراحان آموزشی که در آینده مورد نیاز خواهند بود را کاهش میدهد.
دقیقه ۵۸:۰۹
دکتر سیداحمد رحیمی:
(طنزآمیز) و این نگران کننده است. این بخشی از همان سوال است که گفتم آیا باید بترسیم….
بسیارخب، چه حوزه یا حوزه هایی از رشتهی ما نیاز به توجه بیشتری دارد؟ از نظر شما چه چیزی هست که هنوز به اندازهی کافی درباره اش اطلاعات نداریم؟
پروفسور رایگلوث:
خب، این دو سوال متفاوت است. از این لحاظ که چه چیزی نیاز به توجه بیشتری دارد، خواهم گفت: نظریهی آموزشی. همانطور که الان گفتم. فکر میکنم بسیاری از افراد اهمیت تئوری آموزشی را در کار طراحی خود نادیده میگیرند. و دربارهی (بخش دیگر سوال) آنچه که به اندازه کافی درباره اش نمیدانیم، باید بگویم یادگیری اجتماعی و عاطفی حوزه ای است که باید در آن کارهای بیشتری انجام دهیم تا روشهای خوبی برای تقویت این نوع یادگیری ایجاد کنیم.
دقیقه ۰۱:۰۰:۱۲
دکتر سیداحمد رحیمی:
میتوانید مثالی برای یادگیری اجتماعی و عاطفی بزنید؟
پروفسور رایگلوث:
بله، یادگیری اجتماعی و عاطفی در حال حاضر در مدارس امریکا مسئله مهمی است. تاکید زیادی بر این نوع یادگیری دانش آموزان وجود دارد. که یاد بگیرند چگونه با یکدیگر کنار بیایند؟ چگونه همدلی کنند؟ چگونه به خوبی با هم همکاری کنند؟ چطور بر مشکلات عاطفی غلبه کنند؟ به عنوان مثال بیماری کووید مشکلات عاطفی بسیاری را به وجود آورده است. افراد با مرگ بستگان خود مواجه میشوند و یا دیگر نمیتوانند با دوستان خود به صورت حضوری ارتباط برقرار کنند. بنابراین یادگیری اجتماعی و عاطفی حوزه بسیار مهمی است که به نظر من میتواند برای بهبود جامعه بسیار مفید باشد و ما نیاز داریم که چیزهای بیشتری در مورد چگونگی تقویت آن بیاموزیم. فرایند تغییر پارادایم هم یکی دیگر از موارد است. ما باید دربارهی انجام سریعتر، آسانتر، ارزانتر و موثرتر فرایند تحول در سیستمهای مدارس بیشتر بیاموزیم.
دقیقه ۰۱:۰۱:۴۰
جنبه دیگر، تحقیقاتی است که داریم در رشتهمان انجام میدهیم. برخی از انواع تحقیقاتی که انجام میشود، معمولاً مقایسههای بیمعنی بین یک روش یا فناوری جدید با رویکرد سنتی است. این کاملا برای رشته ما بیفایده است. این همان چیزی است که ما از آن با عنوان «تحقیق برای اثبات» یاد میکنیم. اثبات اینکه یک روش بهتر از روش دیگر است. چیزی که ما به آن نیاز داریم تحقیقی است که بهبود ببخشد. ما برای بهبود روشهای جدید به تحقیق نیاز داریم و منطقی نیست که بخش زیادی از تلاش خود را به تحقیقاتی برای اثبات اختصاص دهیم. چیزی که الان بیشتر نیاز داریم این است که بهبود ببخشیم. انواع تحقیقات مبتنی بر طراحی در یکی دو دههی اخیر بسیار دیده شده است. من نوعی تحقیق مبتنی بر طراحی به نام «تحقیق تکوینی» را توسعه دادم که در دو تا از کتابهای سبز خود توضیح دادم. ما باید تحقیقاتی را که در رشتهی خود انجام میدهیم به گونهای متمرکز کنیم که به ما در بهبود روش انجام کارها کمک کند. و مورد دیگر این است که باید دریابیم که چگونه آنچه را که میدانیم به مرحلهی اجرا در آوریم. ما از قبل چیزهای زیادی در مورد آموزش خوب میدانیم. چیزهای زیادی در مورد پارادایم یادگیرنده محور میدانیم، اما به طور گستردهای اجرا نمیشود. بنابراین اجرا و گسترش، مسائل بسیار مهمی هستند. فکر میکنم چیزی که با آن روبرو هستیم تا حد زیادی یک مشکل سیاسی نیز هست. بنابراین شاید رشتهی ما باید تا حدی به مسائل سیاسی نیز توجه کند.
دقیقه ۰۱:۰۴:۰۳
دکتر سیداحمد رحیمی:
جالب است. خیلی ممنونم. پاسخ بسیار خوبی بود. میتوانم از کسی بخواهم که آن را یادداشت کند و شاید با ذکر نام شما منتشر کنیم. با عنوان «آنچه که باید در رشتهمان بر آن تمرکز کنیم.»…. بسیار عالی بود.
خب، سوال بعدی! در حال حاضر سعی دارید کدام مسائل آموزشی را حل کنید و در مورد چه چیزی تحقیق میکنید؟ احتمالا پاسخ شما برخی از مواردی است که در سوال قبلی ذکر کردید؟!
پروفسور رایگلوث:
بله دقیقا! در حال حاضر بیشتر روی عملیاتی کردن آنچه که میدانیم متمرکز شده ام. سعی میکنم آنچه را که میدانیم فراتر از گروهی کوچک از پژوهشگران منتشر کنم.
دکتر سیداحمد رحیمی:
بسیار عالی! متشکرم. اگر به عنوان دانشجو فرصتی برای شروع دوباره در این رشته داشته باشید، چه کاری را به گونه ای متفاوت انجام میدهید؟
دقیقه ۰۱:۰۴:۵۵
پروفسور رایگلوث:
تحقیقات میدانی بیشتری در مدارس انجام خواهم داد. زمانی که من برای اولین بار کار روی مدارس را شروع کردم در نقطه ای نبودند که پذیرای این نوع تغییرات باشند. اما در حاضر مدارس زیادی وجود دارند که کاملا پذیرا هستند. بنابراین اگر اکنون از نو شروع میکردم، تحقیقات میدانی بیشتری در مدارس انجام میدادم. تحقیقاتی، هم دربارهی ماهیت پارادایم جدید و هم دربارهی فرایند تحول.
دکتر سیداحمد رحیمی:
دلیلش چیست؟ به نظر شما چه کار مهمی باید انجام شود؟
پروفسور رایگلوث:
خب فکر میکنم همیشه چیزهایی برای آموختن وجود دارد. در مورد تغییر پارادایم میخواهم از قیاس تغییر سیستم حمل و نقل استفاده کنم…. رشتهی افکارم را از دست دادم….
دقیقه ۰۱:۰۶:۰۹
دکتر سیداحمد رحیمی:
بله به یاد دارم که در ارائهی خود به آن اشاره کردید. گفتید اگر میخواهید این کار (تغییر سیستم حمل و نقل) را انجام دهید، نمیتوانید با اضافه کردن بال به قطار انتظار داشته باشید که پرواز کند و باید کل سیستم را تغییر دهیم. اما وقتی که میگویید باید تحقیقات بیشتری انجام بدهیم، مثل تحقیقات میدانی در مدارس، دلیلی که به ذهنم میرسد این است که میخواهید این تغییر پارادایم را در زندگی واقعی، در مدارس و در موقعیتهای واقعی انجام دهید و نه در آزمایشگاهها. چیزی که در آزمایشگاه ثابت شود از کجا معلوم که واقعا در مدرسه هم کار کند. بنابراین با رفتن به آنجا و پذیرفتن همه مشکلات و چالش ها وارد میدان میشویم و میبینیم که چه چیزی در مدارس کار میکند و چه چیزی کار نمیکند.
دقیقه ۰۱:۰۷:۰۵
پروفسور رایگلوث:
درست است. و نکته ای که میخواستم بگویم این بود که پارادایم جدید آموزش در این برهه از زمان تقریبا در همان مرحلهی برادران رایت در حمل و نقل هوایی است. یک منحنی یادگیری برای هر فناوری یا روش جدید وجود دارد که با پیشروی بسیار آهسته شروع میشود و بعد از مدتی شتاب میگیرد و به بالاترین حد توانش میرسد. اکنون قطعا حمل و نقل هوایی بسیار فراتر از آن چیزی است که برادران رایت میتوانستند انجام دهند. ما میخواهیم که پارادایم آموزشی یادگیرنده محور به طور چشمگیری در طول زمان از نظر اثربخشی و توان نتیجه بخشی رو به بهبود برود. بنابراین نیاز به پژوهشی داریم که روی این موضوع تمرکز کند و فکر میکنم این نوع از پژوهش نیازمند آن است که در موقعیت زندگی واقعی انجام شود. به همین دلیل تمایل به انجام تحقیقات میدانی بیشتر در مدارس دارم.
دقیقه ۰۱:۰۸:۲۰
دکتر سیداحمد رحیمی:
بله، اکنون که شما دربارهی برادران رایت صحبت میکنید، افرادی در حال رقابت برای رفتن به فضا هستند و ما شاهد پارادایم جدیدی مانند فرستادن انسان به فضا هستیم.
سوال دیگر این است که تاثیرگذارترین افراد در زندگی علمی و دانشگاهی شما چه کسانی هستند؟ و چرا؟
پروفسور رایگلوث:
خب، دیوید مریل مشخصاً تاثیرگذارترین فرد در زندگی من است. او مربی من بود و کسی است که مرا با تئوری آموزشی آشنا کرد و تاثیری بسیار قوی بر تفکر و رشد من داشته است. شخص دیگری که میتوانم نام ببرم، Alex Miszewski است. او مردی باهوش بود که کارهای زیادی انجام داد و جلوتر از زمان خود بود. بعد رابرت گانیه، دیوید آزوبل و جروم برونر بودند. بعد از آنها بیلا بنثی[۱۵] در زندگی حرفه ای من تاثیر زیادی داشت. او مرا به طور عمیقتری با سیستمها، نحوه عملکرد آنها و طراحی سیستمها آشنا کرد و این به ویژه برای طراحی فرایند تغییر پارادایم بسیار مفید بوده است.
دقیقه ۰۱:۰۹:۵۸
دکتر سیداحمد رحیمی:
نکتهی بسیار مهمی است. زیرا تغییر پارادایمی که شما از آن صحبت میکنید، بدون داشتن تفکر سیستمی و اطلاع از نحوهی کارکرد سیستمها و این نوع مدل فکری فکر نمیکنم امکانپذیر باشد.
خیلی ممنونم. سعی میکنم سه سوال دیگر بپرسم و بعد با شما خداحافظی میکنیم. ما معتقدیم که شما یکی از موفقترین محققین در رشتهی ما هستید. موفقیت خود را به چه چیز ربط می دهید؟
پروفسور رایگلوث:
خب، به نظرم از نظر توانایی اصلا برجسته نیستم. آنقدر باهوش نیستم و حافظهی ضعیفی هم دارم. در جواب خواهم گفت: یکی «تمرکز» است. من توجهم را بر نیاز به ارتقای دانش در مورد این پارادایم جدید آموزش معطوف کرده ام. سعی کردهام از درگیر شدن با کارهای اداری و تشکیلاتی و این جور چیزها پرهیز کنم. کار زیاد، صرف وقت زیاد و تلاش زیاد. اینها مهمترین موارد هستند.
دقیقه ۰۱:۱۱:۳۰
دکتر سیداحمد رحیمی:
اگر بخواهید عدد بگویید، به طور متوسط چند ساعت در روز کار میکنید؟ مثلا طی ۱۰-۲۰ سال گذشته. البته فشار نمیآورم، میتوانید پاسخ ندهید.
پروفسور رایگلوث:
خب، قبل از اینکه بازنشسته شوم، میتوان گفت حدوداً ۵۰-۶۰ ساعت در هفته کار میکردم.
دکتر سیداحمد رحیمی:
بسیار عالی. چه توصیه ای برای دانشجویان رشتهمان دارید؟ برای کسانی که میخواهند پژوهشگر شوند و برای کسانی که میخواهند متخصص یا طراح آموزشی باشند.
دقیقه ۰۱:۱۲:۱۹
پروفسور رایگلوث:
خب، در مورد پژوهشگران فکر میکنم مهمترین چیز این است که برای پر کردن شکافی خاص در دانش اشتیاق داشته باشند. دانشی که برای فعالان آموزشی مفید باشد. همچنین به نظرم بسیار مهم است که نتایج تحقیقات خود را به صورت نظریه طراحی بنویسید تا چارچوب دانشی گستردهتری ایجاد کنید. به فکر یک مطالعه در این مورد و یک مطالعه در آن مورد نباشید. به یک سری مطالعات فکر کنید که به بدنهی دانش کمک کند. به فکر انجام پژوهش برای ساخت تئوری طراحی، ساخت یک پایهی دانشی و ترجیحاً پایهی دانشی مشترک باشید که در آن افراد به یکدیگر برای اشتراک دانش کمک میکنند.
و در مورد متخصصان، علاقمند بودن به یادگیری و استفاده از روشها و تکنولوژیهای جدید حائز اهمیت است. همیشه مشغول انجام کارها به یک شکل نباشید. علاقمند به یادگیری و استفاده از روشها و فناوریهای جدید باشید.
دقیقه ۰۱:۱۳:۴۲
دکتر سیداحمد رحیمی:
عالی، خیلی ممنون. و آخرین سوال، حال چه توصیه ای به اساتید و محققان دارید؟ فکر میکنم به صورت کلی به مواردی اشاره کردید.
پروفسور رایگلوث:
درسته، تنها چیزی که میتوانم اضافه کنم اهمیت انتشار آنچه میآموزید برای مخاطبان بیشتر است.
دکتر سیداحمد رحیمی:
بله انتشار بسیار مهم است. گاهی اوقات ارتباطی بین کار ما و آنچه عموم میدانند، وجود ندارد.
من واقعا از شما بابت زمانی که گذاشتید بسیار سپاسگزارم. از شما برای همهی کارهایی که طی چند دهه انجام دادید بسیار سپاسگزارم. متاسفم که فرصت نداشتیم تا مخاطبان سوالات خود را بپرسند. چرا که همه این سوالات طی چند ماه جمع آوری شده بود و فکر کردم این بهترین راه برای هدایت جلسه است. دکتر نوروزی صحبتهای پایانی شما را میشنویم.
دقیقه ۰۱:۱۵:۰۳
دکتر داریوش نوروزی:
بسیار ممنونم. وبینار خیلی خوبی بود. امیدوارم که بار دیگر او را در وبینار دیگری داشته باشیم و چیزهای زیادی از او یاد بگیریم. دکتر رایگلوث واقعا قدردان شما هستم. بسیار باعث خوشحالی من بود که شما را در این وبینار داشتیم. همچنین از آقای دکتر رحیمی و دکتر طوفانینژاد نیز برای برقراری این امکان تشکر میکنم. امیدوارم بیماری کووید۱۹ از بین برود و بتوانیم از شما دعوت کنیم که به کشور زیبای ما بیایید و زیباییهای کشورمان را به شما نشان دهیم.
دقیقه ۰۱:۱۶:۰۷
پروفسور رایگلوث:
خیلی ممنونم. بسیار خوب خواهد بود. بابت این اظهارات قدردانی میکنم.
دکتر سیداحمد رحیمی:
(با لحن طنزآمیز) همانطور که دکتر نوروزی گفتند، ایشان از دانشگاه شما فارغالتحصیل شدهاند. ما همیشه این دعوا را داریم که آیا دانشگاه ایندیانا اول است یا دانشگاه (FSU) اول است؟ یا جاهای دیگر… (من از FSU فارغ التحصیل شدم.) ما این جروبحثها را قبلا داشته ایم.
امیدوارم دوباره شما را همراه خود داشته باشیم. بسیار ممنونم.
پروفسور رایگلوث:
خوشحال شدم. خدانگهدار.
[۱] Profiles
[۲] Just-in-time tutorials
[۳] The practice makes perfect
[۴] Peer support
[۵] Self-directed learning
[۶] Yunjo
[۷] Competency-based education
[۸] Just-in-time analysis
[۹] Rapid Prototyping
[۱۰] Quantitative Reduction
[۱۱] Qualitative Reduction
[۱۲] demonstration objectives
[۱۳] tasks
[۱۴] maintenance
[۱۵] Béla H. Bánáthy