در کلاس درس، فراهم کردن موقعیتهایی برای شکست، میتواند سازندهتر باشد.
به طور معمول، فرایند آموزش بدینترتیب پیش میرود: سخنرانی، فعالیتهای یادگیری و بعد ارائهی تکالیف به دانشآموزان. سخنرانیها دانش محتوا را منتقل میکنند، فعالیتهای یادگیری، فرصت حل مسئله را فراهم میکنند و تکالیف، فرصتی برای درک بیشتر دانش محتوایی را ایجاد میکنند.
ما از این طریق دانش محتوایی زیادی را یاد میگیریم، به ویژه در حوزههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات(STEM). آنقدر خوب یاد می گیریم که بتوانیم در آزمونها و امتحانات قبول شویم. متأسفانه، تحقیقات نشان میدهد که این روش تدریس (آموزش مبتنی بر سخنرانی و به دنبال آن حل مسئله) ممکن است برای موفقیت در امتحانات مؤثر باشد، اما در درک عمیقتر و انتقال دانش به موقعیتهای واقعی زندگی چندان موثر نیست.
شکست مولد را به کار ببرید.
در طول دو دهه گذشته، پژوهشها شواهدی را ارائه کردهاند که نشان میدهد صرفاً معکوس کردن توالی فرایند یادگیری (یعنی شروع با حل مسئله و سپس ارائهی آموزش) می تواند فرصتهای یادگیری قدرتمندی را ایجاد کند که درک عمیق و انتقال دانش را به موقعیتهای اصیل زندگی امکانپذیر میسازد. بهعبارتدیگر، اگر به جای اینکه آموزش دریافت کنند و سپس درگیر حلمسئله شوند، اول در حل مسئله و سپس در دریافت آموزش شرکت کنند، بهتر عمل خواهند کرد.
البته ممکن است بگویید: «وقتی دانشآموزان هنوز مفاهیم را نیاموختهاند، چگونه با حل مسئله شروع کنیم؟ آیا آنها در حل این مسائل شکست نمیخورند؟»
در اینجا به «ارزش شکست قبل از آموزش» میپردازیم.
به نظر می رسد که چنین شکستی، اگر با دقت طراحی شود، میتواند منبع یادگیری عمیق باشد. از این رو اصطلاح “شکست مولد” به وجود آمده است.
تصور کنید که سعی میکنید مفهوم آماری انحراف معیار را آموزش دهید. در شکست مولد، به جای اینکه ابتدا مفهوم را توضیح دهیم و سپس به دانشآموزان مسایلی را برای حل کردن بدهیم، ما ابتدا مسائلی را برای دانشآموزان طراحی میکنیم – حتی اگر هنوز با مفاهیم آشنا نشدهاند.
طراحی مسائل برای فعال کردن یادگیری قبلی
پژوهشگران این حوزه می گویند، نوع سؤالی که در مسئله اولیه مطرح میشود، مهم است. شما یک مسئلهی استاندارد کتاب درسی را انتخاب نمیکنید، بلکه در اجرای «شکست مولد» مسائل باید بر اساس اصولی طراحی شوند که برای فعال کردن دانش قبلی دانشآموزان مفید هستند. انتظار داریم که دانشآموزان ایدهها و راهحلهای متعددی ارائه دهند، در حالیکه ممکن است این ایدهها و راهحلها مطلوب و درست نباشند. این دقیقاً همان چیزی است که دانش لازم برای یادگیری را فعال میکند(یادگیری فعال). همچنین به دانشآموزان اجازه میدهد تا نسبت به میزان دانش خود آگاهی پیدا کنند: آنچه میدانند و آنچه نمیدانند.
دانشآموزان پس از صرف تلاش برای ارائهی راهحلها، به یادگیری و درک صحیح برای حل مسائل نزدیک میشوند. این تجربه حالت روانی آنها را تغییر میدهد و آنها را پذیرای مفاهیم جدید میکند.
اینجاست که معلم وارد عمل میشود تا یادگیری را تسهیل کند، مسائل و راه حلها را برای دانش آموزان توضیح دهد، ایده های دانشآموزان را با راه حلهای صحیح مقایسه کند، و از این طریق به آنها کمک کند تا ببینند چه چیزی مهم است، چه چیزی موثر است و دانش جدید را با دانش قبلیِ فعال شده، ادغام کند.
شواهدی برای شکست مولد به عنوان ابزار آموزشی
تحقیقات [۱]پیشرفتهای بزرگی را در نتایج یادگیری بر اساس مدل شکست مولد نشان میدهد. در یک فراتحلیل[۲] از ۵۳ مطالعه که به مقایسهی روش شکست مولّد و آموزش سنتی پرداخته است، یافته ها نشان داد که حل مسئله قبل از اینکه دانش آموزان تئوری را بیاموزند، تقریباً دو برابر بهتر از دریافت آموزش از معلم در طول یک سال تحصیلی است. همچنین در جایی که این شیوه تدریس با رعایت اصول شکست مولد استفاده شود، تأثیرات آن میتواند تا سه برابر بیشتر از عملکرد یک معلم خوب باشد.
منابع
[۱] https://scholar.google.com/citations?user=aJJab8oAAAAJ&hl=en&oi=sra
[۲] https://journals.sagepub.com/doi/10.3102/00346543211019105
۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
بسیار عالی و مفید.
ممنون از تیم پرتلاش تدریس یاران 🌸🙏🏻